BBCPersian.com | ايران

۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

ارزش ادبی قرآن



تئودور نلدکه، پدر علم مطالعات قرآنی در اروپا، ضمن قابل شمردن ارزش بلاغی قرآن، قرآن را از نظر زیباحسیک به هیچ روی اثر تراز اولی به حساب نمی‌آورد. از نظر نلدکه محمد به هیچ وجه در سبکْ استاد نیست و این تعصب مسلمانان است که یک تولید معیوب ادبی را تا حد شاهکاری بی‌بدیل بالا برده‌اند. از نظر نلدکه اگر قرآن بی‌نقص از آب در آمده بود حقاً آن را می‌توان معجزه شمرد. چون تا پیش از قرآن اثر قابلی در نثر عربی تولید نشده بود و هرچه بود به شعر بود. از این رو از دید یک ناباور بر محمد نمی‌توان خرده گرفت که چرا نثری که تولید کرده‌است معیوب است چرا که کارهای آغازین هیچوقت بی‌نقص نیست. نلدکه در این عقیده تنها نیست. همهٔ مستشرقان تا اواسط قرن بیستم، نظیر نیکلسن و شوالی، همانند نلدکه قرآن را از نظر ادبی بی‌دقت، پراشتباه، ناقص و ملال آور می‌دانستند. بگفته استفان وایلد، استاد دانشگاه بن، اینگونه قضاوت‌ها از متن ادبی قرآن عموماً هم توسط اعراب مسیحی و هم محققان مسلمان رد می‌شوند. انتساب «قطعه، قطعه بودن» و «عدم پیوستگی» متن قرآن در نوشتارهای مستشرقین بعدی تا به امروز نیز تکرار شده‌است



صحت تاریخی:



امروزه تقریباً میان مسلمانان و مورخین غربی اتفاق نظر هست که آنچه به عنوان قرآن در دست است تقریبا همان کلامی‌ است که از سوی محمد بیان شده‌ است. البته در اینکه آنچه در قرآن است همهٔ آنچیزی‌است که محمد به عنوان قرآن بر مسلمانان خوانده‌است اختلاف‌نظر بیشتر است. مثلاً از نظر برخی از شیعیان این همهٔ کلامی نیست که از زبان محمد خارج شده‌است، یعنی قرآن امروزی کامل نیست. از نظر آنها اشارات به علی و خاندان از قرآن حذف شده‌است

عدم تعلق سورهٔ فاتحه به قرآن:

سورهٔ فاتحه امروزه در صدر قرآن جای گرفته‌است. محتوای این سوره تماماً دعایی است و آکنده از راز و نیاز با خداست. پس از نظر منتقدان کلام خدا نیست وانگهی کلام کسی‌است که با خدا سخن می‌گوید (طبعاً محمد). برای نمونه در بندهایی از سوره آمده‌است «تنها تو را پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم. به راه راستمان هدایت کن.» این سوره در شماری از نسخه‌های قرآن نبود. مثلاً عبدالله بن مسعود از کاتبان وحی و حافظان قرآن این سوره و دو سورهٔ معوذتین را کلام خدا ندانستی. تفصیل ماجرا اینکه بر اساس برخی روایات هنگام تدوین قرآن اختلافی بین صحابه در مورد اینکه آیا سورهٔ فاتحه از اول قرار بوده که در مصحف قرآن قرار بگیرد یا نه رخ داد. عبدالله بن مسعود با قرار دادن سوره فاتحه (و دو سورهٔ معوذتین) در مصحف مخالف بود زیرا می‌گفت که سوره فاتحه به هیچ جای خاصی از قرآن تعلق ندارد و اگر بخواهد آن را در مصحف قرار دهد باید آن را در اول هر بخش از قرآن تکرار کند. برخی از دانشوران با این استدلال که این سوره با لفظ «قل» شروع نمی‌شود آن را متعلق به قرآن ندانسته‌اند. موارد دیگری هم از ننوشتن سورهٔ فاتحه در قرآن به چشم می‌خورد. ابن ندیم در الفهرست به قرآنی اشاره می‌کند که سورهٔ فاتحه نمی‌داشت


خرافات جاهلی در قرآن:


بر قرآن این انتقاد وارد شده‌است که بر اوهام و خرافات عرب جاهلی صحه گذاشته‌است. دونمونه در اینجا قابل ذکر است. یکی اعتقاد به جن است. و دیگری سحر و چشم‌زخم. علی دشتی در بیست و سه سال می‌نویسد: «جای شگفت نیست که عرب‌های قرن ششم میلادی بهره‌ای کافی از اوهام داشته باشند. ولی شگفت این است که هر دو موضوع در قرآن منعکس شده باشد. آن هم به صورت ایجابی و مانند یک امر واقع» به‌ویژه موضوع جن ممکن است برای باورمندان عقلگرا هضمش دشوار باشد. در قرآن بیش از ده بار به جنیان اشاره شده‌است. و حتی سوره‌ای به این نام در قرآن هست. پس نمی‌توان به آسانی با تأویل و توجیه قضیه را فیصله داد. مثلاً در بند ۲۸ سورهٔ جن ادعای عجیبی شده‌است که چند نفر از پریان (جنیان) پس از شنودن بندهایی از قرآن به قدری متأثر شدند که اسلام آوردند. علی دشتی با ذکر این مورد و چند مورد مشابه می‌گوید: آیا آمدن این مطالب در کتابی که آن را کلام خدا می‌گویند آن هم از طرف شخصی که بر ضد خرافات و عادات جاهلانهٔ قوم خود قیام کرده‌است و در مقام اصلاح فکر و اخلاق آنها بر آمده‌است موجب تأمل و حیرت نمی‌شود؟


رسوم جاهلی در قرآن:


در زمان جاهلیت٬ در میان قبایل اعراب و خصوصاً قریش رسومی وجود داشت که خدا نیز بعداً دقیقاً همان رسوم را در اسلام اجرا نمود. اینها به این شرح است:



  • عدم ازدواج با زن پدر. خدا نیز فرمود زنانی را که پدرتان گرفته شما نگیرید.
  • صدقه دادن یک پنجم از گنجی که یافت میشود: خدا نیز فرمود که بدانید آنچه غنیمت به چنگ آورید یک پنجم آن مال خداست.
  • عبدالمطلب خونبها را صد شتر قرار داد و خداوند نیز زیر این حکم را امضا کرده‌است.
  • دور طواف کعبه نزد قریش تعداد مشخصی نداشت٬ عبدالمطلب دستور داد هفت مرتبه دور کعبه بگردند. خدا نیز در قرآن همین حکم را قرار داد.
  • عبدالمطلب آب چاه زمزم را وقف حاجیان کرد و اسم آنرا سقایةالحجان (آب‌دان حاجیان) گذاشت. خداوند نیز در قرآن همین کار را کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

دنبال کننده ها